- Views 0
- Likes 0
امروزه دیگر میزان هوش افراد دلیل کافی و تضمین کننده موفقیت افراد در عرص زندگی (در میان فاکتورهای روانشناختی) نمی باشد و فقط یکی از فاکتورهای موفقیت می باشد، بلکه ویژگی های دیگری نیز لازم است، به خصوص در حوزه “برقراری ارتباطات و مناسبات انسانی” که یکی از مهمترین آنها “هوش هیجانی” می باشد.
در هوش هیجانی توجه به هیجان ها، احساس ها و توانایی به کار بردن مناسب آنها در “روابط خود با دیگران” و درک احساس ها و هیجان های خود و دیگران و استفاده مثبت از آنها در تفکر و شناخت مورد توجه می باشد.
هوش هیجانی چند شاخص مهم دارد که یکی از آنها “احساس و بیان هیجانی”( Ability Model of Emotional Intelligence) می باشد: اگر به احساس هایی که هنگام ارتباط با فرد مقابلمان پیش می آید توجه نکنیم اطلاعات اندکی در مورد احساس های او به دست می آوریم و برای این کار باید به هیجان های کسی که سعی به برقرای رابطه با او داریم توجه کنیم و آن هیجان ها یا احساس ها را “ثبت، توجه و معنی سازی” کنیم.
به طور مثال حالات صورت، تن صدا و … .
شاخص مهم دیگر “تنظیم هیجانی” (Emotional Management) است ، نکته مهم در این شاخص این است که نباید سعی در از بین بردن یا کوچک کردن این هیجان ها شود بلکه باید تلاش شود تا این هیجان ها به “تعادل” که سطح مطلوبشان است برسند.
از جمله عواملی که نقش مهمی در تنظیم هیجانات دارند، می توان از موارد زیر نام برد:
۱ – ورزش
۲ – گوش دادن به موسیقی
۳ – ارتباطات اجتماعی
۴ – تنظیم شخصی از طریق شناختی، مثل صحبت کردن با خود.
۵- فعالیت های خوشایند منصرف نمودن خود، مثل تفریح، مطالعه و نوشتن.
اما باید توجه کرد که بعضی فعالیت ها علاوه بر این که اثر مثبت که ندارند، اثر منفی هم دارند. که شامل تنظیم خلق به صورت “منفعلانه” می باشد. مثل تماشای تلویزیون، غذا خوردن و … .
در پایان باید به این نکته توجه کرد که اگر آموزش این نکات از سنین کودکی آغاز شود بسیار موثر تر خواهد بود.