- Views 0
- Likes 0
بسیاری از خانواده ها کودکانی با ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی و قد و وزنشان هم نشانه از بهنجار بودن آنان است. هوششان نرمال است. به خوبی صحبت می کنند. مانند دیگر کودکان بازی می کنند و ارتباط اجتماعی کمابیش مناسبی دارند. در خانه نیز کارهایی را که والدین به آنان واگذار می کنند به خوبی انجام می دهند و از رفتار و اخلاق عادی برخوردارند. ولی وقتی به مدرسه می روند و می خواهند خواندن و نوشتن و حساب یاد بگیرند مشکلات جدی خودشان را نشان می دهند.
این والدین معمولا گزارشی از نارضایتی معلم از عملکرد تحصیلی کودکشان دریافت می کنند و بسیار نگران می شوند. نقص یا ناتوانی عملکرد می تواند به شکل نداشتن توانایی کامل در گوش کردن، فکرکردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن یا انجام محاسبه های ریاضی ظاهر شود. اختلال یادگیری یا ناتوانی در یادگیری اصطلاحی است که در متون علمی برای این موارد استفاده می شود.
مبتلایان به ناتوانی های یادگیری در تمام سطوح و در تمام پایه های کلاسی از آمادگی تا دانشگاه دیده می شوند. تشخیص بهنگام، روند بهبودی را سرعت خواهدبخشید؛ بنابراین توجه به دوره ابتدایی به ویژه پایه های اول و دوم در این زمینه از اهمیت بسیاری برخوردار است.
اختلال یادگیری
کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری، معمولا از لحاظ هوشی مشکلی ندارند، اما به دلیل نقص در راه های پردازش اطلاعات در مغزشان، عملکرد ذهنی پایینی را نشان می دهند. به زبان ساده می توان گفت ناتوانی یادگیری از تفاوت در مسیرهای عصبی و ارتباط آنها در مغز ناشی می شود. ناتوانی یادگیری مشکلاتی هستند که بر توانایی مغزی در دریافت، پردازش و ذخیره اطلاعات تاثیر می گذارد. این مشکلات باعث می شود یک دانش آموز بسیار کندتر از فردی که این مشکل را ندارد، مطالب را یاد بگیرد.
دانش آموز مبتلا به اختلال یادگیری ممکن است به صورت کلی در حوزه های خواندن، یادگیری ریاضی و نوشتن دیکته و به صورت جزئی تر در شناسایی کلمه، ادراک خواندن، حساب کردن، استدلال کردن، هجی کردن و یا کلمه بندی در نوشتن دچار مشکل باشد.
اختلالات یادگیری ممکن است با حالت های مختلف اختلال بیش فعالی همراه با نقص توجه و اختلالات رفتاری نیز همراه شود.
با اختلال یادگیری بچه ها چه کار کنیم
در این شرایط والدین افزون بر اینکه با مسائل تحصیلی کودک دست و پنجه نرم می کنند، با رفتارهای پرخطر، بی نظمی، پرخاشگری، مقاومت در برابر پذیرش قانون و رفتارهای افراطی توجه طلبی رو به رو هستند و درواقع مشکل یادگیری کودک در درجه دوم اهمیت قرار گرفته و پدر و مادر از این رفتارها خسته نگران می باشند.
به طور کلی، این شرایط ممکن است تاثیر نامطلوبی بر ارتباطات اجتماعی کودک بگذارد؛ زیرا نقطه ضعف در یادگیری می تواند اعتماد به نفس او را نشانه بگیرد و باعث بروز نوعی کمرویی در میان هم کلاسی ها شود و یا به اضطراب از قضاوت های اطرافیان بینجامد. در بعضی از خانواده ها که به این مشکل رسیدگی نمی کنند، کودک در طولانی مدت ممکن است به افسردگی نیز مبتلا شود.
علل اختلالات یادگیری
ثابت شده است که علل بروز ناتوانی های یادگیری نسبتا مبهم است. برخی از مشکلات کنونی درباره مفهوم ناتوانی های یادگیری، بازتابی است از ناتوانی ما در اشاره دقیق به علل بروز ناتوانی های یادگیری که شاهدش هستیم؛ اما تجربه درمانگران به ما ثابت می کند که ناتوانی های یادگیری، مفهومی «چندرشته ای» است و پیوند میان کارشناسان رشته های گوناگون در این امر باید برقرار باشد.
1-عوامل محیطی: عوامل محیطی بسیاری وجود دارد که می تواند به پیچیدگی ناتوانی های یادگیری بیفزاید و حتی شاید سبب ساز آن باشد. تغذیه مناسب و سالم کودک از جمله این عوامل است.
سرماخوردگی مزمن، مشکلات تنفسی، آلرژی ها و همچنین سقوط، آسیب دیدیگی مغزی و یا ضربه واردشده به سر در دوره ای که کودک در حال رشد است می تواند موثر باشد.
– همچنین کودک در حال رشد نیازمند درون داده های حسی است تا درباره محیط و خود و هردو بیاموزد؛ یعنی کودک به تجربه هایی نیاز دارد تا بیاموزد که چگونه بیاموزد.اگر این سطح کاهش زیادی داشته باشد کودک در ارتباط با دنیای بیرون دچار مشکل می شود؛ بنابراین انجام بازی هایی که مطابق هر دوره رشدی است نقش بسزایی در پیشگیری از اختلالات یادگیری دارد.
– صحبت کردن با کودک و درگیربودن او در فرایندهای کلامی مثل گفت و گوهای روزانه و قصه گویی برای او بسیار رشد دهنده خواهدبود.
از سویی دیگر بسیاری از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری، مضطرب، نامطمئن و بی اختیار و سرکش هستند که ممکن است این رفتارها با حس ناامنی طبیعی، ناپایداری دریافت حس محبت و گرمی و پذیرش در منزل و محیط مدرسه پیوند داشته باشد. بنابراین ایجاد محیطی گرم، صمیمی و حمایت کننده از سوی والدین نقش موثری در بهبود ناتوانی یادگیری کودک دارد..
2-عوامل فیزیولوژیکی: بسیاری از متخصصان بر این باورند که علل اساسی ناتوانی های یادگیری، آسیب دیدگی مغزی شدید یا جزئی و صدمه های واردشده به دستگاه عصبی و مرکزی است.
3-عوامل ژنتیکی: شواهدی در دست است که نشان می دهد ناتوانی های یادگیری احتمالا در برخی خانواده ها بیش از دیگران دیده می شود. درواقع عوامل ژنتیکی در شمار وسیعی از ناتوانی های یادگیری نقش دارد.
4-عوامل بیوشیمیایی: اختلال های گوناگون متابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب ناتوانی های یادگیری می شوند؛ مثل هایپوگلیسمی و کم کاری.
5-عوامل هنگام و بعد از تولد: اتفاقات حین زایمان که به آسیب دیدن جنین انجامد؛ مثل سیانوزه شدن کودک و یا بیماری های شدیدی که در روزهای اولیه زندگی بعد از تولد است، مثل زردی های شدید می تواند در ابتلای کودک به ناتوانی یادگیری موثر باشد.
6-تاخیر رشد: دیده نشدن نشانه های رشد جسمی و شناختی مطابق با سن کودک، نشانه ای است برای بروز اختلالات یادگیری در سال های آینده. مشکلات برخی از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری ممکن است از تاخیر رشد در برخی اجزای دستگاه عصبی مرکزی سرچشمه گرفته باشد که این گونه کودکان پس از بزرگ تر شدن بر این مشکلات غلبه می کنند.
7-عوامل آموزشی
تدریس ناکافی و ناصحیح به کودکان
عدم فراگیری معلم از مهارت های لازم برای تدریس درس های پایه در مدارس
توقعات بیش از اندازه بالا یا بسیار پایین معلمان
برنامه ریزی و طرح برنامه آموزشی ضعیف
تدریس عملی نادرست
مراحل ارزیابی و تشخیص در مراکز آموزشی مشکلات ویژه یادگیری شامل:
1- پیشینه کاوی و مصاحبه : که عموما شامل تهیه تاریخچه کلی از زندگی فرد که به وسیله بازنگری پرونده های کودک مصاحبه با والدین ، معلمین و خود کودک تهیه می شود .
2- مشاهدات بالینی : مشاهده گر در حین مراحل ارزیابی اطلاعاتی را از خصوصیات و ویژگیهای رفتاری کودک به دست می آورد که او را در امر تشخیص یاری می دهد .
3- آزمون های رسمی الف : آزمون روانی شناختی وکسلر : یک تحول مهم در تشخیص و جایدهی کودکان ویژه دریافتهای جدیدی است که از چگونگی استفاده از آزمونهای روانی ، شناختی بدست آمده است .
این گونه ارزیابی و تشخیص ما را به این حقیقت رهنمون می شود که خدمات آموزش و پرورشی باید حوزه وسیعی را دربرگیرد و سعی شود تا دانش آموز که در اکثر حیطه های یادگیری عادی است ولی مشکلات یادگیری خاصی دارد بتواند در کلاس عادی آموزش ببیند و در عین حال به کمک های تکمیلی ویژه دسترسی داشته باشد . برای نیل به این اهداف آزمون و کسلر یکی از ابزارهای نسبتا گویا و فراگیر است که جهت ارزیابی کودکان با مشکلات خاص یادگیری کاربرد فراوانی دارد .
-آزمونهای بینایی مانند: دیداری حرکتی بندر – گشتالت – آزمون ادراکی بینایی فراستیگ
-آزمونهای شنوایی وپمن
-دآزمون های پیشرفت تحصیلی : پیشرفت تحصیلی خواندن – پیشرفت تحصیلی نوشتن – پیشرفت تحصیلی ریاضیات
– آزمون رشد حرکتی لینکلن- اوزرتسکی
-آزمون برتری طرفی
– آیا شخص دارای اختلالات بعد از توان بخشی و آموزش به حالت اول بر می گردد ؟
بعد از انجام مراحل آموزشی و توانبخشی مربی به انجام مجدد آزمونهایی می پردازد تا مطمئن شود که ضعف های دانش آموز رفع گردیده آن گاه طی مشاوره با والدین و آموزگار مربوطه به کار با دانش آموز در مرکز پایان می دهد ، ولی تا مدتها باید اولیاء و معلمین در ارتباط با مربی مرکز بوده و به تبادل نظر بپردازند و همواره کودک را مورد توجه قرار داده و فعالیت های ایشان را کنترل کنند ، در غیر اینصورت اکر تعدیل رفتار از سوی والدین و اولیای مدرسه صورت نگیرد و با این تفکر که کودک درمان شده و دیگر نیازی به مشاوره و راهنمایی ندارد و دانش آموز را رها کنند ممکن است به حالت قبلی بر گردد و مجددا دچار افت تحصیلی و یا رفتاری شود
– نتیجه اینکه با توجه به انواع متفاوت اختلالات یادگیری در کودکان تشخیص بموقع و درمان ان با همکاری مشاور معلم و البته مادر و پدر بسیار ضروری می باشد، زیرا با درمان ناقص و بی توجه ای به مشکل کودکان انها در درازمدت با داشتن هوش عادی ازار دیده و از تحصیل و پیشرفت در زندگی باز می مانند.
به امید روزی که با نگاه تخصصی به مشکلات و ناتوانی های کودکان با همکاری اولیاء و معلم و مشاور اینده ای روشن را برایشای رقم بزنیم.
افسانه پورصفر – روانشناسی عمومی