- Views 0
- Likes 0
روانشناسان معتقدند ترس یک حالت هیجانی است نسبت به خطر یا یک محرک مضر که شخص از آن آگاه است. عامل ترس می تواند یک شیء باشد، یک انسان یا مسأله و موقعیت مشخص. ترس غیر منطقی از مدرسه در واقع معادل واژه School refusal به معنی امتناع از مدرسه رفتن است و یکی از نشانه های اضطراب جدایی از والدین، خانه، خانواده یا شرایطی است که به آن دلبسته و وابسته شده بود
علل استرس در دانش آموزان دبستانی
الف) ترس از مدرسه رفتن است:
که گاه به صورت وحشت و اضطراب شدید هنگام خروج از منزل ظاهر میشود. بی میلی اطفال در مورد مدرسه رفتن، غالباً عادی است ولی اضطراب شدید و دائمی طفل از این موضوع، علامت رفتار غیر عادی مهمی بوده، نشانه آن است که یا جنبه ای از محیط دبستان و رفتار معلمان ایجاد کننده این کیفیت است، یا اینکه محیط خانه چسبندگی شدید برای کودک دارد. تحقیقات نشان می دهند که ترس از مدرسه رفتن در دخترها شدت بیشتری دارد. علت اصلی مدرسه هراسی، اضطراب ناشی از جدایی والدین است. مادران این گونه اطفال نیز وابستگی های غیر عادی ظاهر می سازند و این ترس را تشدید می کنند. این مادران می کوشند فرزندان خودشان را از حوادث ناراحت کننده محافظت کنند و احتمالاً محیط مدرسه را به صورت کانونی که شاید برای طفل آن ها حادثه آفرین باشد تلقی می کنند. اغلب مشاهده می شود که پافشاری و اصرار پدر و مادر باعث پدید آمدن علائم عدم تعادل روانی واختلالات جسمانی می شود. اختلالات جسمانی به صورت دل درد، استفراغ، سردرد، سرگیجه و ضعف ظاهر می شود. دانستن این نکته نیز حایز اهمیت است که غالباً علایم مذکور در روزهای تعطیل از بین می رود. هم چنین اگر پدر ومادر یا پزشک توصیه کنند که کودک چند روزی در منزل بماند، بلافاصله علائم بیماری از بین می رود، ولی در روز قبل از رفتن به مدرسه یا همان روز علایم جسمانی مجددا ظاهر می شوند کودکان مبتلا به ترس غالباً علاوه بر واکنش ترس، علایم دیگری نیز از خود ظاهر می سازند. شایـع ترین این علایم عبارتاند از: اختلال در خواب، اختـلال گوارشی، عصبانیت، جویدن ناخـن، شب ادراری و لـکنت زبان، ترس در کـودکـان، غالباً با علایم روان تنی مانند: استفراغ، دل درد، سردرد، سر گیجه، خشکی دهان، تپش قلب و اسهال همراه است. مدرسه هراسی در بچههای مدرسه رو، در هر سنی که باشند دیده میشود، اما در ۱۱ و ۱۲ سالگی به اوج خود می رسد. اغـلب آن چـه مدرسـه هراسی به نظر می آید، در واقع ترس از ترک منزل است.
ب) کودکان دبستانی نمیتوانند بر اعمال خود کنترل داشته باشند:
آن ها در حال افزایش مهارت های اجتماعی می باشند. آن ها یاد می گیرند که چطور دوست پیدا کنند. رفتارهای تهاجمی خود را کنترل کنند و اضطراب و هیجانات خود را کنترل کنند. اگر معلمین و اولیا با این مسائل به عنـوان اصول تکامـل طبیعی برخورد نکنند، این مسائل به منابع استرس زا تبدیل می شوند. بچه ها در سنین شروع دبستان آماده یادگیری هستند. به همین دلیل سن شروع مدرسه در این سن می باشد. آنها باید مشتاق و آماده یادگیری باشند.
ج) تفاوت های یادگیری , بیماری روانی و مشکلات جسمانی :
کودکانی که در مقایسه با دیگران این مشکلات را دارند وقتی در محیط مدرسه قرار می گیرند این تفاوت ها به وضوح آشکار می شوند.کودک ممکن است بخاطر این مشکلات احساس کمرویی , ناامنی و خجالت بکند . آمادگی قبلی برای پاسخ دادن به رفتار دیگران به کودکان کمک می کند تا آنها تفاوت های خود را براحتی اداره کنند. لذا بهتر است، والدین با دقت توجه کنند که چطور و چه وقت بهترین زمان برای بیان مشکل کودکانشان است . بعضی از مشکلات مخصوصا آن هایی که در رابطه با سلامتی هستند نیاز به بحث رو در رو دارند . برای مثال کسانی که مشکلات یادگیری دارند اگر چه نیاز به درمان دارند ممکن است مشکلات نمره هم داشته باشند، والدین باید حمایتهای خود را به نحو احسن انجام دهند . توضیحات و مشارکت های کودک باید با احترام خواسته شود . بعضی از کودکانی که مشکلات جسمانی دارند ترجیح می دهند که فرصتی را داشته باشند تا درباره تجربیات شخصی شان در کلاس صبحت کنند در حالی که سایر کودکان ترجیح می دهند تفاوت هایشان را با تک تک افراد در میان بگذارند .
د) کودکان اضطراب را از والدین می اموزند:
اگرچه بعضی از کودکان ممکن است ذاتاً مضطرب باشند ولی اضطراب بیشتر کودکان متاثر از اضطراب والدین است . احساس ترس می تواند ترس کودکان را افزایش دهد . برای مثال والدین ممکن است رفتار دوگانه (احساس تردید) برای جدایی از کودک داشته باشند ولی برای کودکانی که بزرگتر هستند اضطراب والدین ممکن است به شکل دیگری مثل آیا بچه ها در زمینه های مختلف موفق خواهند شد ؟ آیا در فلان ورزش موفق می شود ؟ این فشارها – ناخواسته از طرف والدین به فرزندان انتقال پیدا می کند و در نتیجه این فشار می تواند انگیزه و اعتماد به نفس و علاقه کودک را تحت تاثیر قرار دهد. آگاهی از جزئیات عوامل نگران کننده می تواند در حل مشکل کمک کند مثلاً مادریکی از کودکانی که تازه به مدرسه رفته بودند و در مورد اینکه بطور ناگهانی نمی خواست سوار اتوبوس مدرسه شود گیچ بود . ولی او پس از توضیحات متوجه شد که یکی از روزها فرزندش از صندلی اتوبوس افتاده بود و نمی خواست سوار اتوبوس شود . کشف این مسئله او را قادر ساخت که بطور موثر مشکل را حل کند.
ح) ترس و کابوس های شبانه شکایاتی مانند دل درد و سردرد نشان دهنده اطفال تحت استرس :
والدین این دردها را بیش از یک بیماری جسمی می دانند. این مشکل چیزی نیست که کودک آن را از خود ساخته باشد. کـودکـان به وسیله سردرد و دل درد می خواهند از چیزی فرار کنند اما این یک مشکل واقعی است و می تواند راهی باشد برای این که آنها خود را با استرس ها تطابق بدهند.
و) منفی بافی و دروغگویی راه مقابله با این مسأله این است :
والدین بدون اینکه دروغ کودک را تایید کنند آن را بزرگ نکنند و به او بگویند اگر اینطور بود خیلی خوب بود. به این طریق والدین نه دروغ را قبول کردهاند و از طرفی احساسات او را نیز سرکوب نکردهاند و به این وسیله اولیای کودک می توانند با هم صحبت کنند.
ت) محرومیت و خجالتی بودن افراطی :
همه ما تقریباً با اخلاق بچهها آشنایی داریم، همـه بچـهها با یک سرعت بالغ نمیشوند. بعضی از بچهها در پذیرش بعضی از چیزها کند هستند.اگـر فرزند ما زود عصبـانی شـده و پرخاشگـری می کند و زود تر از بقیه آشفتـه می شود، به او کمک کنیم تا راهی برای تخلیه هیجانات خود پیدا کند. اگر کودک ما بعد از مدرسه نیاز به تحرک دارد، به او پیشنهاد ورزش کنیم. سعی کنیم از کودکانمان سؤال کلی نپرسیم بلکه با آن ها بیشتر صحبت کنیم و سؤالات جزئی تر بپرسیم. وقتی یک مشکلی مشخص شد به کار بردن راه حل های ارائه شده از طرف کودک احساس تسلط او را افزایش می دهد . همچنین اطمینان پیدا می کند که با احتمال قوی در حل مشکلات موفق خواهد شد . یاد می گیرد جه طور در برابر مشکلاتی که در آینده خواهد داشت آن را مستقل حل کند .
ک) توجه داشته باشید هر کودکی در طی مراحل رشد خود نیازهای خاص خودش را دارد:
برای مثال برای کودک اول دبستانی، نشستن آرام سر کلاس و رعایت نوبت مهم است . کودک اول دبستان نیاز به زمان دارد تا بتواند سرکلاس آرام نشسته و نوبت رعایت کند دانش آموزان بزرگتر ذهنش مشغول آن است که چگونه مورد قبول دوستانش قرار بگیرد بنابراین هر مرحله از رشد مشکلات طبیعی خودش را دارد . والدین باید از تمایل به پاسخگویی سریع دوری کنند . کودک ممکن است این طور تفسیر نماید که حمایت های والدین به معنی عدم شایستگی او است . درباره رفتارهای ناشیانه کودک با او صحبت کنید و سوالها و پاسخ های آن را با هم پیدا کنید این باعث افزایش اعتماد به نفس کودک می شود .
م) با معلمین و مسولین مدرسه در ارتباط باشیم:
ارتباط مناسب با بزرگسالانی که در طی زمان مدرسه چشم و گوششان روی فرزند شما در مدرسه است، بسیار مهم و مفید است و بایست برای رابطه همکاری معلم و والدین 8 تلاشی مجدانه وجود داشته باشد. ارزیابی مشکلات کودک و تغییر برنامه درسی باید حدالامکان سریع انجام شود و والدین و معلمین بطور مداوم ارزیابی کنند که یک مسئله تا چه اندازه می تواند با آموزش و تعاملات همسالان کودک مشکل ایجاد کند . شناخت سریع کودک خجالتی که ترس اجتماعی دارد یا کودک باهوشی که سرآمد است اقدامات مناسبی نیاز دارد و ارزیابی و نظارت نیازمند این است که والدین در همه زندگی آموزشی ، تحصیلی، عاطفی ، اجتماعی درگیر باشند بنابراین معلمین و والدین مسئولیت شناسایی و کمک به کودکان را با دقت انجام دهند .
افسانه پورصفر – روانشناسی عمومی